- کارگر گشتن
- کنایه از اثر کردن، مؤثر واقع شدن، کارگر شدن
معنی کارگر گشتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کنایه از اثر کردن، مؤثر واقع شدن، کارگر گشتن
اثر کردن، موثر گردیدن، موثر افتادن: (چون شب در آمد (فیلگوشان) خویشتن را در میان دو گوش گرفتن، د و تیر بر گوشهای ایشان کار گر نبود) (اسکندر نامه نسخه نفیسی)